14
مهر

دلآرام

راستی چرا ماها آنقدر نگران رزق و روزیمون شدیم و بعضاً به فروشگاه‌ها حمله کردیم؟

 

حضرت موسی وقتی می‌خواست بره پیش فرعون و مأموریتش رو انجام بده نگران خانواده و رزق و روزی‌شون بود، خدا به موسی گفت باعصات بزن به این تخته سنگ، موسی زد و سنگ شکافته شد و داخلش سنگی دیگه بود، مجدد عصارو زد و سنگ شکافته شد.

دید کرمی داخل سنگ چیزی بر دهان گرفته و می‌خوره، پرده‌ها از گوش موسی کنار رفت و صدای کرم رو شنید که می‌گفت، پاک و منزه است خدایی که مرا می‌بیند و به یاد من است و مرا فراموش نمی‌کند.

موسی دلش آرام شد و رفت. بیایید دل‌هامون رو آرام کنیم به این‌که خدا ما را می‌بیند و مارا فراموش نمی‌کند.

نویسنده: حسین دارابی

 

روزی


free b2evolution skin