12
اردیبهشت

#حدیث_روز


 

 

 

 

 

 

 

امام حسن عسکری (علیه السلام):

يَا بُنَيَّ، اعْلَمْ أَنَ قُلُوبَ أَهْلِ الطَّاعَةِ و الْإِخْلَاصِ نَزَعَ إِلَيْكَ مِثْلَ الطَّيْرِ إِلَى أَوْكَارِهَا 

 

ای پسرم … دل های اهل بندگی و اخلاص، مشتاقانه به سوی تو کنده شده اند بسان پرنده ای که به سوی آشیانه ی خود پرواز می کند. 

کمال الدین، جلد ۲، صفحه ۴۴۸


free b2evolution skin
16
آبان

سلام بر حضرت محبت

محبت

 

گفتم محمد، گفت بگو محبت

سرچشمه اینجاست. 

بوسه بر دست مادر صلوات است. 

دست نوازش بر سر یتیم صلوات دوم است. 

و سومین را تو خودت انتخاب کن هر چه باشد از جنس محبت…

 

محمد امروز پرکشید اما جایش پیش تو خالی نیست. 

او همینجا توی دلت ماندگار شد.

 

نشان به آن نشان که

برادرت را با محبت در آغوش گرفتی

دست مادرت را بوسیدی

دخترت را بوییدی

محبت که آمد دیگر جای محمد خالی نیست.


free b2evolution skin
27
مهر

#اتفاقی_عاشقانه


free b2evolution skin
18
مهر

15 توصیه حاج میرزا اسماعیل دولابی برای زندگی

 

١. هر وقت در زندگی‌ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است؛ زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است، در واقع گرفته ی یار است.

 

٢. زیارتت، نمازت، ذکرت و عبادتت را تا زیارت بعد، نماز بعد، ذکر بعد و عبادت بعد حفظ کن؛ کار بد، حرف بد، دعوا و جدال و… نکن و آن را سالم به بعدی برسان. اگر این کار را بکنی، دائمی می شود؛ دائم در زیارت و نماز و ذکر و عبادت خواهی بود.

 

٣. اگر غلام خانه‌زادی پس از سال ها بر سر سفره صاحب خود نشستن و خوردن، روزی غصه دار شود و بگوید فردا من چه بخورم؟ این توهین به صاحبش است و با این غصه خوردن صاحبش را اذیت می کند. بعد از عمری روزی خدا را خوردن، جا ندارد برای روزی فردایمان غصه دار و نگران باشیم.

 

4. گذشته که گذشت و نیست، آینده هم که نیامده و نیست. غصه ها مال گذشته و آینده است. حالا که گذشته و آینده نیست، پس چه غصه ای؟ تنها حال موجود است که آن هم نه غصه دارد و نه قصه.

 

5. موت را که بپذیری، همه ی غم و غصه ها می رود و بی اثر می شود. وقتی با حضرت عزرائیل رفیق شوی، غصه هایت کم می شود. آمادگی موت خوب است، نه زود مردن. بعد از این آمادگی، عمر دنیا بسیار پرارزش خواهد بود. ذکر موت، دنیا را در نظر کوچک می کند و آخرت را بزرگ. آمادگی باید داشت، نه عجله برای مردن.

 

ادامه »


free b2evolution skin
14
مهر

دلآرام

راستی چرا ماها آنقدر نگران رزق و روزیمون شدیم و بعضاً به فروشگاه‌ها حمله کردیم؟

 

حضرت موسی وقتی می‌خواست بره پیش فرعون و مأموریتش رو انجام بده نگران خانواده و رزق و روزی‌شون بود، خدا به موسی گفت باعصات بزن به این تخته سنگ، موسی زد و سنگ شکافته شد و داخلش سنگی دیگه بود، مجدد عصارو زد و سنگ شکافته شد.

دید کرمی داخل سنگ چیزی بر دهان گرفته و می‌خوره، پرده‌ها از گوش موسی کنار رفت و صدای کرم رو شنید که می‌گفت، پاک و منزه است خدایی که مرا می‌بیند و به یاد من است و مرا فراموش نمی‌کند.

موسی دلش آرام شد و رفت. بیایید دل‌هامون رو آرام کنیم به این‌که خدا ما را می‌بیند و مارا فراموش نمی‌کند.

نویسنده: حسین دارابی

 

روزی


free b2evolution skin